لباسها و موهای بومی میتواند برای افرادی که آن را میپوشند و افرادی که آن را میبینند، معنای زیادی داشته باشد.
می توان از آن برای انعکاس نظم اجتماعی، جنسیت، سن، وضعیت تاهل، وابستگی خانوادگی و موارد دیگر استفاده کرد (موزه مک کورد، 2013).
برای بسیاری از دانشآموزانی که به مدرسههای مسکونی میروند، لباس و مدل موی آنها ارتباط مهمی با جوامع خانگی و خانوادهشان و نشاندهنده فردیت آنها بوده است.
بنابراین هدف اصلی تاکتیکهای همگونسازی بود.
بن بری، دانشیار برابری، تنوع و شمول در مدرسه مد رایرسون، بیان میکند که «مد آشکارا زمینهای است که استعمار علیه بومیان کانادا را تداوم میبخشد» (مک کی، 2016).
هنگامی که کودکان به مدارس مسکونی می آمدند، لباس های دست ساز آنها اغلب دور انداخته می شد و بازماندگان از مسخره شدن و سوزاندن آن صحبت می کردند (کمیسیون حقیقت و آشتی، 2015).
آنها برای پوشیدن لباس هندی بچه گانه ساخته شده بودند که اغلب یک یونیفرم یکسان بود و می توانست کیفیت پایینی داشته باشد و برای شرایط آب و هوایی مناسب نباشد.
موهای کودکان اغلب به مدلهای یکسان کوتاه میشد و ارتباط آنها با فرهنگ و شخصیت خود را از بین میبرد.
لباس اغلب به عنوان راهی برای نشان دادن پیشرفت دانش آموز و مزایای مدرسه در “متمدن” مردم بومی استفاده می شد.
عکسهای قبل و بعد در سرتاسر تاریخ مدرسه مسکونی رایج است و گاهی اوقات به جای نمایش دقیق، ترکیبی از لباسهای چند فرهنگ مختلف را نشان میدهد.
لباس های بومی به طور گسترده توسط جامعه مهاجران مورد تمسخر قرار گرفت و به عنوان نشانه ای از وحشی گری تلقی شد.
بعداً به شدت مورد سوء استفاده قرار گرفت و به عنوان لباسی بی معنا تلقی شد.